0:00
0:00

فصل   17

[صلات داود]

  ای خداوند، عدالت را بشنو و به فریاد من توجه فرما! و دعای مرا که از لب بی‌ریا می‌آید، گوش بگیر!
2  داد من از حضور تو صادر شود؛ چشمان تو راستی را ببیند.
3  دل مرا آزموده‌ای، شبانگاه از آن تفقد کرده‌ای. مرا قال گذاشته‌ای و هیچ نیافته‌ای، زیرا عزیمت کردم که زبانم تجاوز نکند.
4  و امّا کارهای آدمیان به کلام لبهای تو؛ خود را از راه‌های ظالم نگاه داشتم
5  . قدمهایم به آثار تو قائم است، پس پایهایم نخواهد لغزید.
6  ای خدا تو را خوانده‌ام زیرا که مرا اجابت خواهی نمود. گوش خود را به من فراگیر و سخن مرا بشنو.
7  رحمتهای خود را امتیاز ده، ای که متوکلان خویش را به دست راست خود از مخالفان ایشان می‌رهانی.
8  مرا مثل مردمک چشم نگاه دار؛ مرا زیر سایهٔ بال خود پنهان کن،
9  از روی شریرانی که مرا خراب می‌سازند، از دشمنان جانم که مرا احاطه می‌کنند.
10  دل فربهٔ خود را بسته‌اند. به زبان خویش سخنان تکبرآمیز می‌گویند.
11  الآن قدمهای ما را احاطه کرده‌اند، و چشمان خود را دوخته‌اند تا ما را به زمین بیندازند.
12  مَثَل او مَثَل شیری است که در دریدن حریص باشد، و مَثَل شیر ژیان که در بیشهٔ خود در کمین است.
13  ای خداوند برخیز و پیش روی وی درآمده، او را بینداز و جانم را از شریر به شمشیر خود برهان،
14  از آدمیان، ای خداوند، به دست خویش، از اهل جهان که نصیب ایشان در زندگانی است که شکم ایشان را به ذخایر خود پرساخته‌ای و از اولاد سیر شده، زیادی مال خود را برای اطفال خویش ترک می‌کنند.
15  و امّا من روی تو را در عدالت خواهم دید، و چون بیدار شوم، از صورت تو سیر خواهم شد.