اول تيموتيوس

1 2 3 4 5 6

0:00
0:00

فصل   1

 پولُس، رسول عیسی مسیح به حکم نجات‌دهندهٔ ما خدا و مسیح عیسی خداوند که امید ما است،
2  به فرزند حقیقی خود در ایمان، تیموتاؤس. فیض و رحم و سلامتی از جانب خدای پدر و خداوند ما مسیح عیسی بر تو باد.
3  چنانکه هنگامی که عازم مکادونیه بودم، به شما التماس نمودم که در اَفَسُس بمانی تا بعضی را امر کنی که تعلیمی دیگر ندهند،
4  و افسانه‌ها و نسب‌نامه‌های نامتناهی را اِصغا ننمایند، که اینها مباحثات را نه آن تعمیر الهی را که در ایمان است پدید می‌آورد.
5  امّا غایتِ حکم، محبّت است از دل پاک و ضمیر صالح و ایمان بی‌ریا.
6  که از این امور بعضی منحرف گشته به بیهوده‌گویی توجّه نموده‌اند،
7  و می‌خواهند معلمان شریعت بشوند، و حال آنکه نمی‌فهمند آنچه می‌گویند و نه آنچه به تأکید اظهار می‌نمایند.
8  لیکن می‌دانیم که شریعت نیکو است اگر کسی آن را برحسب شریعت بکار بَرَد.
9  و این بداند که شریعت بجهت عادل موضوع نمی‌شود، بلکه برای سرکشان و طاغیان و بی‌دینان و گناهکاران و ناپاکان و حرامکاران و قاتلان پدر و قاتلان مادر و قاتلان مردم
10  و زانیان و لوّاطان و مردم‌دزدان و دروغ‌گویان و قسم‌دروغ‌خوران و برای هر عمل دیگری که برخلاف تعلیم صحیح باشد،
11  برحسب انجیل جلال خدای متبارک که به من سپرده شده است.
12  و شکر می‌کنم خداوند خود مسیح عیسی را که مرا تقویت داد، چونکه امین شمرده، به این خدمتم ممتاز فرمود،
13  که سابقاً کفرگو و مضّر و سَقَط‌گو بودم، لیکن رحم یافتم، از آنرو که از جهالت در بی‌ایمانی کردم.
14  امّا فیض خداوند ما بی‌نهایت افزود با ایمان و محبّتی که در مسیح عیسی است.
15  این سخن امین است و لایق قبول تامّ که مسیح عیسی به دنیا آمد تا گناهکاران را نجات بخشد که من بزرگترین آنها هستم.
16  بلکه از این جهت بر من رحم شد تا اوّل در من، مسیح عیسی کمال حلم را ظاهر سازد، تا آنانی را که بجهت حیات جاودانی به وی ایمان خواهند آورد، نمونه باشم.
17  باری پادشاه سَرمَدی و باقی و نادیده را، خدای حکیم وحید را اکرام و جلال تا ابدالآباد باد. آمین.
18  ای فرزند تیموتاؤس، این وصیّت را به تو می‌سپارم برحسب نبوّتهایی که سابقاً بر تو شد تا در آنها جنگِ نیکو کنی،
19  و ایمان و ضمیر صالح را نگاه داری، که بعضی این را از خود دور انداخته، مر ایمان را شکسته‌کشتی شدند.
20  که از آن جمله هیمیناؤس و اسکندر می‌باشند که ایشان را به شیطان سپردم تا تأدیب شده، دیگر کفر نگویند.